ما ملت مردهای هستیم. سی چهل سال پیش ساخت پیکان رو به ما یاد دادن، هنوز هم داریم همون پیکان رو میسازیم تازه بدتر و معیوبتر. شخصیت پژوهشگری، درس گرفتن از گذشته، پیشرفت کردن و میهن دوستی در ملتهای دیگه تو متن پایین مشخصه:
اهمیت رمز کردن پیام در جنگ اول جهانی معلوم شد. هنگامی که انگلیسیها با ردیابی ارتباط آلمانیها، موفق شدند پیام وزیر خارجه آلمان به سفیرش در مکزیک که او را از طرحهایی برای حمله به آمریکا آگاه میکرد، شنود کنند. آمریکاییها با آگاه شدن از این تلگراف، مصمم به ورود به جنگ شدند.
آلمانیها، مشتاق به بهبود سیستم ارتباطی خود، پس از جنگ متوجه پتانسیلهای یک دستگاه علامتده یاEnigma شدند که توسط یک هلندی برای استفاده شرکتهای تجاری ساختهشدهبود. دولت آلمان تحت تاثیر توان امنیتی دستگاه، امتیاز آن را خریده و مطابق نیازهای خود تغییراتی در آن اعمال کرد. در 1926 نیروی دریایی مشغول تولید نسخه خاصی از Enigma برای خودش شد و به همین ترتیب در 1928 ارتش و 1933 نیروی هوایی.
کاربر پیام را تایپ میکرد و دستگاه توسط تعدادی چرخدنده که حرفهای مختلفی را نشان میدادند پیام را به رمز تبدیل میکرد. دستگاه گیرنده نیز چرخدندههایش باید به همان ترتیب دستگاه فرستنده چیده میشد تا قادر به رمزگشایی باشد. در طول چند سال، متخصصان رمز آلمان، با اضافه کردن قطعههای الکترونیکی دستگاه را خیلی پیچیدهتر کردند. به حدی که Enigma قادر شد یک پیام را به 150 میلیون میلیون میلیون شکل مختلف درآورد. تحلیلهای آماری نشان میداد که گشودن بموقع پیام رمز شده توسط Enigma محتاج ماشینهای محاسب بسیار پرسرعتی بود که آن موقع وجود نداشت. آلمانیها برای یگانهای مختلف از فرکانسهای رادیویی و کلیدهای مختلفی استفاده میکردند به این ترتیب پیامهای مثلن هواپیماها قابل درک توسط کشتیها نبود. در نیروی دریایی سختگیریها شدیدتر بود، فقط افسران مجاز به تنظیم Enigma بودند. کلیدها، انحصاری و با دقت انتخاب میشدند. کدها با جوهر قابلحل چاپ و همیشه در جایی قفل شده نگهداری میشدند. آنها مطمئن بودند که حتا اگر یکی از این دستگاهها به غنیمت دشمن درآید بازهم پیام خروجی Enigma قابل کشف نیست. بنابراین در تمام ارتباطها اعم از جبهه، دریا، آسمان و نیز سازمانهای اطلاعاتی از آن استفاده کردند. برنامه Enigma آنقدر قوی بود که الگوریتم آن در اواخر دهه 60 در سیستم عامل یونیکس استفاده شد.
کشف راز Enigma از قسمتهای مهیج جنگ دوم جهانی است. کارشناسان میگویند رمزگشایی Enigma پیروزی متفقین را 2 سال جلو انداخت. نقش لهستانیها در این کار همیشه نادیده گرفته شده است.
لهستان: اولین تلاش لهستانیها برای شکستن رمز Enigma در 1928 در 4 محل مختلف لهستان شروع شد. کار بیثمر بود و خیلی زودی دانسته شد که کشف رمز دستگاه جدید آسان نیست. اداره رمز ستاد ارتش لهستان تصمیم گرفت از ریاضیدانها کمک بگیرد. در ژانویه 1929 رییس گروه ریاضیات، پرفسور زدیسلاو از دانشگاه پزنان، فهرستی از بهترین دانشجویان فارغالتحصیلش که میتوانستند در اداره رمز کار کنند را تهیه کرد. این دانشجویان یک دوره رمزنویسی را نیز در همان اداره گذراندند. بهترین آنها 4 نفر بودند که همزمان در دانشگاه و اداره رمز مشغول کار شدند. یکی از آنها رژوسکی به عنوان رهبر گروه رمزشناس تعیین شد. یک Enigma ی تجارتی در سازمان جاسوسی لهستان نیز وجود داشت. ولی Enigma ی ارتش آلمان بسیار پیچیده بود که با اضافه کردن قطعههایی، تنوع خروجی آن چند برابر شده بود. رژوسکی طرحی با دیدگاه ریاضی تهیه کرد.
در 1931 یک اشرافزاده به پیسی افتاده آلمانی از برادرش که در سازمان مخابرات، سرلشکر بود خواست به او شغلی واگذار کند. یکی از وظایف او این شد که رمزهای قدیمی و متروک را از بین ببرد. موقعیتش او را به این فکر انداخت که اطلاعاتش را به فرانسویها بفروشد. کتابچهای که او به عامل فرانسه تحویل داد راهنمای کار با Enigma به همراه تعدادی عکس و طرح بود. فرانسویها از محتویات آن گیج شده، با انگلیسیها مشورت کردند، آنها هم کتابچه را فاقد هر نوع کاربرد عملی دانستند. فرانسویها آن را به لهستانیها نشان دادند. لهستانیها از دیدن کتابچه بسیار خوشحال شدند. رژوسکی توانست با استفاده از این کتابچه که همراه کلیدهای قدیمی آن بود بسیاری از متغیرهای معادله خود را بدست آورد. در 1932 اتصالهای داخلی Enigma را بازسازی و در ژانویه 1933 اولین رمز آلمانیها را کشف کرد. از آن به بعد ستاد ارتش لهستان به بیشتر اطلاعات رمزشده ارتش و وزارت خارجه آلمان دسترسی داشت. تخمین زده شده که تا سپتامبر 1939 یعنی در 6 سال بیش از 100هزار پیام را لهستانیها کشف رمز کردند. کار رمزگشایی در نهایت اختفا صورت میگرفت به حدی که حتا افراد درجه دوم ستاد نیز از آن بیخبر بودند. طبق دستور ستاد ارتش لهستان تا آگوست 1939 هفتاد دستگاه از Enigmaی بازسازی شده توسط رژوسکی ساخته شد.
در 15 سپتامبر 1938 فقط 2 هفته پیش از کنفرانس مونیخ، آلمانیها روشهای کاربرد Enigma را تغییر دادند. از آنجا که کلیدهای جدید پیچیدهتر بودند، رمزشناسان لهستانی نخستین کامپیوتر کاذب مکانیکی را اختراع کردند و نامش را "بمب رمز" گذاشتند. همچنین یک سیکلسنج که به تعیین الگوی کلیدها کمک میکرد. همزمان روش جدید شکاف دو کلیده اختراع شد که از کاغذهایی با 51 سوراخ در 51 سوراخ استفاده میکرد.
در دسامبر 1938 آلمانیها Enigma را با اضافه کردن دو قطعه دیگر پیچیدهتر کردند. هر چند که لهستانیها کماکان قادر به خواندن پیامها بودند اما اکنون بجای 6 دستگاه، احتیاج به 60 دستگاه "بمب رمز" و نیز 1560 برگه کاغذ داشتند. که برای آنها 350 هزار دلار هزینه برداشت.
در این هنگام انگلیسیها تصمیم به نفوذ به سیستم رمز آلمانیها گرفتند اما دیر شدهبود. آلمانیها در رمزسازی بسیار پیشرفت کرده و سیستمشان غیرقابل نفوذ شدهبود. ولی لهستانیها 10 سال زودتر شروع کردهبودند یعنی زمانی که سیستم آلمانیها بسیار سادهتر بود.
در میانه جولای 1939 رییس ستاد ارتش لهستان به اداره رمز دستور داد متفقین را شریک دانش رمزشناسی خود کنند. لهستانیها در 24 و 26 جولای نمونهای از دستگاههای خود را تحویل انگلیس و فرانسه دادند و در میانه آگوست 1939 آنگلیسیها شروع به خواندن پیامهای Enigma کردند.
در 1 سپتامبر 1939 با حمله آلمان به لهستان، اداره رمز به رومانی گریخت. با خرابتر شدن اوضاع جبهه و نیز حمله شوروی در 17 سپتامبر به لهستان، اداره رمز دستوری مبنی بر انهدام تمام تجهیزات و مدارک دریافت کرد. در روزهای پایانی سپتامبر اداره رمز به فرانسه پناه برد و در نزدیکی پاریس یک مرکز شنود رادیویی مشترک با فرانسویها ایجاد کرد که با دولت لهستان در انگلیس ارتباط داشت. همچنین برای گشودن رمزهای اسپانیایی و ایتالیایی، رمزشکنان اسپانیایی استخدام شدند.
مشکل اصلی رمزشکنان، تغییر کلیدهای سیستم بود که آلمانیها در 1 جولای 1939 انجام دادند. در نتیجه در 17 اکتبر 1940 اولین رمزی که خوانده شد در 28 اکتبر 1939 فرستاده شده بود. آلمانیها مهمترین پیامهای خود را دقیقن قبل از ساعت 24 میفرستادند. برای گمراه نمودن دشمن پیامهای دروغین نیز ارسال میکردند.
مهمترین دستآورد مرکز شنود مشترک، اخطار در مورد آمادهگی حمله آلمان به فرانسه بود. مرکز شنود مشترک در 24 ژوئن 1940 با 3 هواپیمای فرانسوی به الجزایر گریخت و در آنجا کار خود را آغاز کرد. طبق توافق دولت آزاد فرانسه با دولت لهستان، رمزشناسان لهستانی به بندر نیمس در فرانسه بازگشته و یک واحد سری ایجاد کردند. آنها در این موارد موفق به خواندن پیامها شدند: فرمانهای ارتش آلمان به واحدهایش در اروپا و لیبی، پیامهای اس.اس و پلیس، ارتباطهای رادیویی بین جاسوسان در اروپا و لیبی با آبوهر در اشتوتگارت، ارتباطهای آلمان با ماموران سیاسیاش.
در 9 ژانویه 1942 یکی از 4 ریاضیدان جوانی که در ابتدای متن ذکرشان رفت در دریا غرق شد و بقیه گروه به انگلیس منتقل و در گروه پیام ارتش لهستان در لندن آغاز به کار کرده و به ترکیب رمز اس.اسها رخنه کردند. باور کردنش مشکل است که انگلیسیها که کار را از لهستانیها آموختهبودند مانع از ورود متخصصان رمز لهستان به اداره رمز بریتانیا شدند. بدتر از همه اینکه در پایان جنگ در کنفرانس یالتا، حزب کمونیست لهستان به رسمیت شناخته شد و نه دولت در تبعید لهستان در لندن. به 3 ریاضیدان باقیمانده نیز هیچگونه پاداش، مدال یا ارتقایی داه نشد. در حالیکه آنها لایق بالاترین افتخارهای متفقین بودند.
انگلستان: پیامهای دریافت یا ارسال شده از زیریاییهای آلمانی توسط نیروی هوایی بریتانیا شنود میشد. انبوهی از آنتنهای بلند قادر بودند امواج رادیویی رسیده از فاصلههایی به دوری شوروی و ژاپن را نیز شنود کنند. گروهی از متصدیان 24 ساعته، پیامهای مرس را همزمان گوش و ترجمه و با سرعت 90 حرف در دقیقه مینوشتند. اشتباه شدن فقط یک حرف، کل پیام را غیر قابل استفاده میکرد.
رمزشکنان از باهوشترین افراد کشور و از نابغههای ریاضی یا زبانشناسی انتخاب شدهبودند. در میان آنها آلن تورینگ ریاضیدان کمبریج بود که به اختراع اولین کامپیوتر جهان کمک کرد. هفتهزار نفر مرد و زن در تمام 24 ساعت کار میکردند. کار بسیاری از آنها تکراری اما مهم بود. آنها مجاز نبودند که در مورد کارشان به کسی حتی خانوادهشان چیزی بگویند. روزی سههزار پیام به آنجا میرسید و بسته به اینکه از ارتش، نیروی هوایی، دریایی، یا دیگر منابع آلمان باشد به قسمت مربوط به خود میرفت. مثلن پیام رسیده از یک زیردریایی به اتاق شماره 8 میرفت. تنها راه گشودن رمز، مقایسه بود تا ببینند آیا دیگران توانستهاند ترتیب دقیق چرخدندهها و قطعههای الکترونیکی را در آن روز تعیین کنند. کار آنها را تصور کنید: پیدا کردن جواب درست از بین 150,000,000,000,000,000,000 حالت ممکن. و انجام دوباره این کار هر 24 ساعت. گاهی اوقات پیامها با واژههای یکنواختی شروع می شد مانند گزارش وضع هوا که سرنخهایی برای بقیه پیام میداد. وقتی رمزشکنان سرنخهای احتمالی را به دست میآوردند آن را به ماشینهای الکترومکانیکی بزرگ و پرسروصدایی میدادند تا خیلی سریعتر از انسان پاسخ را آزمایش کند. اگر دستگاه متوقف میشد یعنی حدس درست و تمام پیامهای آن روز زیردریاییها قابل کشف بود. گاهی اوقات یک کد در کمتر از یک ساعت شکسته میشد. ولی وقتی زیردریاییها در فوریه 1942 شروع به استفاده از Enigma با چهار چرخدنده کردند، 10 ماه طول کشید تا کد آن معلوم شود.
در 9 می 1941 یک زیردریایی آلمانی که آماده حمله به یک کاروان دریایی متفقین بود توسط کشتیهای محافظ کاروان مجبور شد که به سطح آب آمده و تسلیم شود. ملوانان انگلیسی وارد آن و مشغول جستجو شدند. قفسه کتاب حاوی انواع کتابها در مورد ناوبری، دریانوردی، کد و سیگنالهای رادیویی بود. تلگرافچی ناو انگلیسی به دستگاه جالبی اشاره کرد که شبیه ماشین تحریر بود. این دستگاه و تمام کتابها با نهایت احتیاط به ناو انگلیسی منتقل شد. علت احتیاط ترس از محو شدن نوشتهها توسط رطوبت بود. این زیردریایی در حین کشیده شدن به سمت بندری در ایسلند غرق شد. در هنگام ورود ناو انگلیسی به بریتانیا، نماینده اداره رمز ضمن عکسبرداری از تمام صفحههای تمام کتابها متوجه شد که آن دستگاه، یک Enigma و کتابهای کد و سیگنال، کد Enigma های مورد استفاده نیروی دریایی آلمان است. انگلیسیها بسیار مضطرب شده، خواستند که آلمانیها نسبت به غنیمت گرفته شدن این کدها بیخبر بمانند. اگر آلمانیها موضوع را میفهمیدند بلافاصله کدهایشان را عوض میکردند. تمام ملوانان انگلیسی که در این عملیات شرکت داشتند، برای رازداری سوگند داده شدند.
تا 1943 آنها از اولین کامپیوتر دیجیتال برنامهپذیر به اسم Colossus شروع به استفاده کردند. Colossus توسط مهندسان اداره پست از قطعههای تلفن و تلگراف ساختهشد. کامپیوتر به بزرگی 5 متر در 3 متر با 2.5 متر ارتفاع و شکل پیشرفته بمب مکانیکی (بالا گفته شد) بود. یک سیستم فتوالکتریک با سرعت خواندن 5000 حرف در ثانیه، تمام ترکیبهای ممکن از پیام رمزشده را با کلیدهایی که Colossus تولید کرده بود، امتحان میکرد. یک چاپگر راه دور نتیجه بررسی Colossus را چاپ میکرد تا ترکیب احتمالی Enigma را معلوم کند.
در نهایت 10 دستگاه Colossus ساخته شد. آنها حتی توانستند کد Enigma های پیچیدهتر آلمانیها که 12 گردنده داشت را نیز پیدا کنند. این اطلاعات را ULTRA میگفتند و فقط تعداد کمی مانند وینستون چرچیل از آن آگاهی داشتند. تا سالها پس از جنگ پرونده ULTRA غیرقابل دسترس بود. بسیاری از پیروزیهای متفقین از سال 1941 به بعد مدیون این دستگاه بود. از جمله در پیروزی شمال آفریقا با شناسایی انبارها و مسیر نیروهای رومل، در نبرد علیه زیردریاییها در اقیانوس اطلس و بالاخره در حمله به نرماندی با شناسایی اندازه و محل یگانهای آلمان. متفقین گاهی اوقات با وجود آگاهی از طرح آلمانیها، حرکتی انجام نمیدادند تا آلمانیها نسبت به لو رفتن رمزهایشان مشکوک نشوند.
ظاهرن روشهای رمزشکنی جنگ دوم جهانی قدیمی هستند اما همان اصول ترقی دادهشده تا کامپیوترهای امروزی ساخته شدهاند.
قضیه Enigma ها خیلی مفصلتره، ولی هم انگلیسیم ضعیفه و بعضی جاهاش رو نمیفهمم و هم نمیدونم اصلن کسی اینها رو میخونه که بخام بیشتر از این وقت بذارم؟
منبع: چندتا بودن از جمله:
اینجا عکسهای خوبی داره: Enigma
اینجا توضیح فنی و لینکهای خوبی داره: World War2 Research
۴ ساعت قبل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر