هیچ توجه کردین که اگه زبان پارسی رو از یه تعداد لغتهای عربی پاک کنیم، منطق آخوندها مثل تپالهای که از ماتحت گاو بیرون بیفته، پخش و متلاشی میشه؟
آخوندها چند صد سال رو مخ مردم کار کردن تا تونستن این کلمهها رو مقدس جلوه بدن و استدلال پوچشون رو فقط بر اساس تقدس همون چند تا کلمه بذارن.
چند تا از این کلمهها:
امام: خوشبختانه زبان منحوس عربی رو بلد نیستم ولی تا جاییکه میدونم پیش خود عربها "امام" به معنای رهبره و هیچ بار دیگهای هم نداره ( بجز عربهای عراق). اما در ایران کلمه "امام" تداعی کننده انسانیه، بالاتر از انسان معمولی. انسانی که با دنیای بالا ارتباط داره. انسانی که هیچ نوع خطایی ازش سر نمیزنه و خاک پاش و لنگه دمپاییش مایه شفاس.
بعد از اینکه کلمه "امام" رفت بالا، حالا هر کی رو بخان بفرستن بالا، یه امام قبلش میچپونن و اون نفر هم میره بالا. یادمه تو انقلاب که تازه راهپیمایی مد شده بود، استدلال بیشتر مردم این بود که فلان چیز رو امام گفته. بعد اگه ازشون میپرسیدی که از کجا مطمئن شدین که این حرف درسته؟ جواب میدادن: چون امام گفته. این جواب یعنی اینکه من خودم قادر به فهم غلط یا درست بودن این حرف نیستم منتها چون امام گفته، من هم نفهمیده، موضوع رو قبول میکنم و مثل بز پشت سرش راه میفتم. البته ولایت فقیه هم یعنی همین. یعنی لزومی به فهمیدن نیست فقط باید دنبالهروی کرد.
مردمی که در رفراندم 12 فروردین 58 به جمهوری اسلامی رای "بله" دادن، چندتاشون خبر داشتن که تو جمهوری اسلامی یه چیزی هست به اسم شورای نگهبان که از حقالبول به رای مردم برخورداره؟
جواب: هیچ کدومشون! چون اون موقع هنوز قانون اساسی نوشته نشده بود! پس مردم چشمبسته به چیزی رای دادن که اصلن نمیدونستن چیه، و فقط چون امام گفته بود، اینا هم تایید کردن. آخوندها حتی اونجا هم سو استفاده از مقدسات مصنوعی رو ادامه دادن. رای "بلی" رو رو برگههای سبزرنگ و رای "نه" رو رو برگههای قرمز چاپ کرده بودن. در حالیکه در طول سالها، به مردم تلقین کرده بودن که رنگ سبز، رنگ "سیدی و بنیهاشمه" و رنگ قرمز، رنگ "شمر ذالجوشنه"، تا خیالشون راحت باشه که حتی در یه رایگیری فرمایشی هم، مردم بر اساس عادت و پیروی رفتار میکنن و نه بر اساس فکر.
مردمی که فریاد میزدن "جنگ جنگ تا پیروزی" انصافن چندتاشون قادر بودن بحث کنن وثابت کنن که ادامه جنگ کار درستیه؟
جواب: هیچ کدومشون! چون ادامه جنگ فایدهای نداشت که اونها بخان اون فایده رو ثابت کنن. منتها چون امام و دارو دستش ادامه جنگ رو خواسته بودن، بقیه هم نفهمیده حرف اونها رو تکرار میکردن.
این دنبالهروی کور کورانه که تو اسلام بهش میگن "تقلید" همون چیزیه که پدر این مردم رو درآورده. آخوندها هم که میگن "هر کی بمیره و مرجع تقلید زمان خودش رو نشناسه، کافر از دنیا رفته"، هدفشون دامن زدن به همین قضیهس. این قضیه که هیچکی هیچی نمیفهمه، و فقط یه نفر هست که همه چی میفهمه!
به طور کلی وقتی که صحت افکار دیکتاتور با منطق قابل اثبات نباشه، کمبود این منطق رو با مقدس جلوه دادن اون دیکتاتور پر میکنن. بخصوص اگه مثل بزرگای جمهوری اسلامی تخصص مفیدی هم نداشته باشن. شایعه عکس خمینی تو ماه و ارتباطش با امام دوازدهمشون در همین راستا بود. با این خدعه، دیکتاتور از هر نوع پرسشی هم معاف میشه.
برکت: هر جا که برای ماستمالی اشتباهها کم بیارن از این کلمه استفاده میکنن. کلمهای که کاربرد روزمره و غیرسیاسی هم زیاد داره.
پاییز 78 که روزنامهها از رفسنجانی به خاطر ادامه بیهوده جنگ انتقاد میکردن و اون جوابی نداشت بده، عصبانی چیزی گفت با این مضمون: "کوردلانی که برکات جنگ رو نمیبینن...." مردک، حرف قابل درکی نمیگفت که با ادامه جنگ به فرض تولید برق زیاد شد، یا درآمد سرانه رفت بالا یا صادرات زیاد شد خلاصه یه چیز قابل لمسی نمیگفت بلکه این کمبود دلیل و منطق رو با بکار بردن کلمه عربی "برکت" پر میکرد و توقع داشت دیگران قانع و خفه بشن.
خامنهای هم گاهی میگه "اصل با برکت ولایت فقیه" اما تا حالا هیچ وقت دلیل قابل مشاهدهای نیاورده که مثلن چون این اصل فلان فایده رو برای فلان جای کشور داره، بنابراین اصل خوبیه. و به خاطر اینکه دلیل منطقی برای اثبات خوب بودن اصل ولایت فقیه نداره، به کلمه عربی "برکت" متوسل میشه.
اگه کلمه "برکت" نبود، رفسنجانی و خامنهای اینجور جاها چه حرفی برای گفتن داشتن؟
جالب اینجاست که خودشون هم گاهی اعتراف به فریبکاری میکنن. مثلن رفسنجانی در کتاب "عبور از بحران" صفحه 186 میگه: "تعداد کشته شدهها در 7 تیر از 72 نفر بیشتر بود ولی قرار شد به خاطر اعتبار و ارزش عدد 72 و شباهت آن با شهدای کربلا و جاافتادن آن، عوض نشود."
حالا شما قضاوت کنین آیا منطق آخوندها بر اساس دروغ و فریب مردم نیست؟ که موضوعی رو مقدس جلوه میدن، بعد هر جا که منافعشون ایجاب کرد از اون تقدس سواستفاده میکنن. این کلمهها اگه واقعن مقدس بودن، آیا مدعیهای این تقدس، جرات داشتن که ازشون سواستفاده کنن؟
این کلمههای مزخرف عربی که در گمراهی و سیاه بختی این مردم نقش زیادی داشتن و خیلی مورد استفاده دغلکارها قرار گرفتن باید عظمتشون خرد بشه، زبان و فرهنگ این مردم باید تقدس زدایی بشه. خوشبختانه خود آخوندها با فساد و ظلمهاشون دارن این کار رو میکنن و ما فقط کافیه به این کار سرعت بدیم. هر کی با توانایی خودش، یکی با استفاده از تاریخ، یکی با بیان نتایج این مقدسانگاری و وبلاگهایی مثل شمر و یزید هم به روش خودشون. همهمون باید وظیفه میهنی و انسانی خودمون رو انجام بدیم.
سید: در حالیکه تا 60 سال پیش نه شناسنامهای بود و نه اداره ثبت احوالی، واقعن چه قدر میشه اطمینان داشت که جد فلانی در 1300 سال پیش فلانی بوده؟ حالا صحت و سقم این ادعا به کنار، این که بابت این ادعای مشکوک امتیازی به کسی بدن، با تبعیض نژادی هیتلر چه فرقی میکنه؟ (میدونین که نصف خمس مال سیداس!؟ ). جالب اینجاست که سید بودن معیاری برای اثبات خوب بودن آدمها شده. مثلن از خوبیهای خاتمی که میخان بگن یکیش اینه: "سید هم هست"!!!
ثواب: تو ایران شدیدن رایجه که اگه انجام کار خوبی رو بخان توصیه کنن، میگن: "این کار رو بکن، ثواب داره". یعنی اونا کار خوب رو انجام میدن برای دریافت پاداش و نه برای کمک به یه انسان نیازمند. ممکنه بگین اصل، انجام کار خوبه، حالا تو سرشون هر چی میخاد بگذره، چه فرقی میکنه؟
به نظر من خیلی هم فرق میکنه. اینکه کار خوب رو انجام بدیم به خاطر پاداش برای خودمون، این ادامه فرهنگ منفعتطلبی و خودخواهیهایی که کشور ما رو به این روز انداخته. ما باید یاد بگیریم که کار خوب رو انجام بدیم به خاطر خود خوبی، به خاطر انسانیت، به خاطر اینکه دلهامون مهربون بشن و نسبت به درد همدیگه بیخیال نباشیم. من کار خوب میکنم، تو هم کار خوب میکنی، تا خوبی تو جامعه زیاد بشه. تا زندگی همه راحتتر بشه. من به تو کمک میکنم، چون دلم طاقت نمیاره تو رو دردمند ببینم. نه اینکه به تو کمک میکنم تا در مقابل پاداش بگیرم. اگه به طمع پاداش باشه که میشه معامله، در نهایت میشه همین فرهنگ سودپرستی و دلالی که الان تو کشورمون حاکمه.
یه مثال: هر سال بیشتر از 200 هزار نفر دارن میرن حج. در ارزونترین حالت برای هر حاجی حداقل بین 1 تا 2 میلیون تومن آب می خوره. اگه این حاجیها فقط فکر خودشون و ثواب برای خودشون نبودن، و این پولها رو به خاطر خوبی، به خاطر انسانیت، به کارتنخوابها و دخترهای فراری میدادن، انصافن زندگی چند نفر از لجن شدن نجات پیدا میکرد. یه ضرب و تقسیم کنین ببینین چه پول گندهای میشه. فکر نمیکنم حتی یه کارتنخواب یا یه دختر فراری بی سرپناه میموند.
چرا حاجیها این کار رو نمیکنن؟ جواب: به خاطر ثواب، به خاطر خودخواهی، به خاطر رضایت دل خودشون. اگه این مذهب به پیروان خودش انسانیت و خوبی و مهربونی رو یاد داده بود که اینها این کار رو نمیکردن.
همین قضیه از یه دید دیگه: در حالیکه بیکاری تو کشور ما تبدیل به منبع فساد شده، آیا این حاجیهای ثوابدوست نمیشد عوض اینکه این همه پول رو در عرض چند هفته تو جیب سعودیهای خرپول بریزن، صرف ایرانگردی کنن تا برای 4 تا جوان بیکار یه شغلی درست بشه و ثروت تو جامعه گردش کنه؟ جواب: معلومه که نمیشه، چون هیچ حدیثی از 14 معصوم بیان نشده که ایرانگردی ثواب داره.
به کلمههای مملکت خراب کن بالا اضافه کنین یه مشت آشغال دیگه مثل: انشاالله، ماشاالله، روضه، معصوم، زیارت، دعا، نذر،سفره حضرت عباس، مشکلگشا، و و و
مدتیه دارم زور می زنم که از این لغتها کمتر استفاده کنم. و خیلی هم موفق شدم. به حدی که تعداد اونها تو صحبتهام خیلی کم شده. تا چند وقت دیگه هم، زبونم به طور کامل پاک میشه. مثلن به جای "انشالله" میگم: "امیدوارم" یا "آرزو میکنم". به جای "ماشالله" میگم: "چه خوب" یا "خوشحالم".
شما هم اگه میهنتون و زبون پارسیتون رو دوست دارین و میخاین که به سهم خودتون فرهنگ اطرافتون رو بهتر کنین، همین کار رو بکنین. پارسی و منطقی صحبت کنین. اینطوری یکی از راهکارهای شیادها هم بسته میشه.
اگه هم نمیخاین، که با آخوندها و فرهنگشون همکاری کنین.
۳ ساعت قبل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر